عشق به معرفت: حیات فلسفه از سقراط تا دریدا با سروش شعبانی

  • تحلیل شکل‌گیری و تحول مسائل فلسفی از یونان باستان تا دوره پست‌مدرن؛ مسائلی مانند هستی، مرگ، خیر وشر، حفیقت، آگاهی.
  • بررسی سنت‌های فلسفی، یعنی چارچوبی که فیلسوفان در آن اندیشیده‌اند و عدم آشنایی با آن، فهم متن فلسفی را غیرممکن می‌کند.
  • تبیین گام به گام نحوه تفکر فلسفی و پیچیدگی‌های آن.

قیمت:

250,000 تومان

دسته بندی

توضیحات

درباره کتاب “عشق به معرفت: حیات فلسفه از سقراط تا دریدا” نوشته روی برند

سال‌هاست فلسفه می‌خوانم. متن‌های سنگین و پیچیده فلسفی با اصطلاحات ناآشنا و مبهم، بخش جدایی‌ناپذیر زندگی من است. از “پدیدارشناسی روح” هگل گرفته تا “اخلاق” اسپینوزا و “هزار فلات” دلوز. اما چند‌وقت پیش پرسشی به ذهنم رسید که تحول بزرگی در نگاهم به فلسفه ایجاد کرد. از خودم پرسیدم: آیا فلسفه خواندنت به این دلیل نیست که شایستگی خود را به دیگران نشان دهی؟ اگر این‌گونه نیست پس فلسفه برای تو‌ چیست؟

پرسش گلوگیری بود اما موجب شد به پیوند فلسفه و زیستن بیاندیشم. در نهایت به این نتیجه رسیدم که اگر از خودنمایی‌های اهل فلسفه بگذریم، تنها پیوند با زندگی می‌تواند فلسفه را به دانشی ضروری تبدیل کند. البته فلسفه نباید در خدمت زندگی باشد بلکه باید زندگی را تغییر دهد و خودش تنها این‌گونه ضرورت می‌یابد. درغیراین‌صورت نوعی بازی پیچیده برای تلاش فکری است و مناسب کسانی که از فکر کردن و تنهایی لذت می‌برند یا می‌خواهند به دیگران نشان دهند چقدر پیچیده و عمیق فکر می‌کنند.

اما فیلسوف به اهمیت یک سری مسائل در زندگی پی برده است. به عنوان مثال او فهمیده باور به بی‌معنایی زندگی چیزی نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت. در جزئی‌ترین رفتارهای ما مثلا در میل ما به استراحت و آسودگی خودش را نشان می‌دهد. نحوه تفکر ما را می‌سازد و باعث می‌شود نسبت به زندگی بیگانه باشیم.

تفکر درباره معنای زندگی یک ضرورت است. زیرا زندگی ما به طرز بی‌رحمانه‌ای به معنا وابسته است. اگر از آن غافل باشیم فرصت‌های زیادی را برای تجربه‌های نو و رشد از دست می‌دهیم.

به این ترتیب، تحول بزرگی را تجربه کردم و تصمیم گرفتم بیشتر روی نسبت فلسفه و سبک زیست تمرکز کنم.
همزمان با این تحول در اندیشه‌ام با یک کتاب آشنا شدم. کتابی کوتاه اما بسیار غنی و تاثیرگذار:
“عشق به معرفت: حیات فلسفه از سقراط تا دریدا” از روی برند

جالب این است که نویسنده دقیقا به پیوند فلسفه و زندگی‌ پی‌ برده است و با طرح مسائل هفت فیلسوف بزرگ غرب، یک زندگی فلسفی را به ما معرفی می‌کند‌.


 

 فصل اول

در فصل اول نویسنده به سراغ سقراط می‌رود و مسئله” توهم دانایی”

اگر فکر کنیم در حوزه‌ای دانا هستیم و کسی به ما بگوید تو چیزی در این مورد نمی‌دانی، خشمگین یا مضطرب می‌شویم. چرا این‌گونه برخورد می‌کنیم؟

آیا به این دلیل نیست که باور به دانایی نقش آرام‌بخش را دارد؟

اما این داروی آرام‌بخش بسیار خطرناک است و سقراط برای نخستین‌بار به این نکته پی برد.


فصل دوم

در فصل دوم کتاب با رساله ضیافت افلاطون همراه می‌شویم و مسئله “میل و اشتیاق” در انسان.

معمولا وقتی چیزی را نداریم به آن میل می‌ورزیم. همین‌که به دست آمد کم کم اشتیاق ما فروکش می‌کند و به دنبال هدف دیگری می‌رویم. این خصلت باعث می‌شود انسان همواره ناراضی باشد و فکر کند باید به یک رضایت دائمی از زندگی رسید.

مشکل از کجاست؟ آیا باید جلوی میل‌ورزی را گرفت یا میل را همینطور که هست پذیرفت؟
کتاب پاسخ دیگری دارد.


فصل سوم

در فصل سوم با اندیشه اسپینوزا دست‌وپنجه نرم می‌کنیم و مسئله “چگونه زیستن”

سبک زیست ما را کدام سوال تعیین می‌کند:

“چه کار باید بکنیم؟”

“چه کار می‌توانیم بکنیم؟”

سوال اول ما را به سمت اصول و ارزش‌ها سوق می‌دهد. یعنی باید‌ونبایدهای که زندگی اجتماعی بر ما تحمیل می‌کند. اما سوال دوم با توان ما کار دارد. با قدرت ما در انجام کارها بدون توجه به باید‌ونباید‌ها.


فصل چهارم

فصل چهارم به روسو و “تنهایی” اختصاص دارد.

آیا سرنوشت انسان تنهایی است؟ اگر این‌طور است چرا ما حتی هنگام فکر کردن، خطاب به کسی در ذهن‌مان حرف می‌زنیم. یعنی حتی ما در فکر کردن هم تنها نیستیم. همچنین ما همواره تجربه و لذت‌های خود را به دیگران می‌گوییم وگرنه حس می‌کنیم تجربه و لذتی نداشته‌ایم.

به نظر می‌رسد هیچ ضرورتی برای تنهایی وجود ندارد. با خواندن کتاب دراین‌باره بیشتر می‌دانیم و شگفت‌زده می‌شویم.


فصل پنجم

فصل پنجم، فصل نیچه است و مسئله “بی‌معنایی زندگی”.

به احتمال زیاد تا کنون درباره معنای زندگی خود پرسیده‌اید و چند معنا به ذهنتان آمده است. این مسئله‌ای است مربوط به خودتان و هیچ‌کس دیگر نمی‌تواند برای شما معنا تجویز کند.

مشکل وقتی به وجود می‌آید که این سوال را می‌پرسید و معنایی نمی‌یابید. فلسفه اینجا آغاز می‌شود و ما را دعوت می‌کند تا عمیق به این مشکل نگاه کنیم.

ما هیچ معنایی در زندگی نمی‌یابیم اما آیا خود همین طلب معنا در زندگی، معنای زندگی نیست؟ خود زندگی ما را ملزم می‌کند معنا طلب ‌کنیم و این طلب، معنای زندگی است. بنابراین خود الزام زیست، معنا می‌آفریند. اگر زندگی‌مان معنایی ندارد به این دلیل است که در موقعیت الزام‌آور قرار نگرفته‌ایم.

حال این موقعیت الزام‌آور چگونه به دست می‌آید؟ در کتاب می‌خوانیم


فصل ششم

در فصل ششم وارد قرن بیستم می‌شویم‌ با فیلسوف فرانسوی میشل فوکو و مسئله “تفاوت در رفتار”

ما دوست داریم متفاوت باشیم اما ممکن است؟ چرا هر کاری می‌کنیم تا خاص به نظر بیایم باز می‌بینیم عده‌ای شبیه ما هستند؟ در لباس، در سلیقه هنری، در سکس و به طول کلی سبک زیست.

همه از راه‌های گوناگون سعی می‌کنیم متفاوت باشیم اما باز می‌بینیم این‌گونه نیست.

آثار فوکو پاسخ مناسبی به این پرسش می‌دهند. شاید عجیب باشد اما فوکو باور داشت دیگر چیزی به نام انسان وجود ندارد چون میل و خواست انسان یک محصول است که خود او تولید نکرده بلکه در اجتماع تولید می‌شود.
ادعای وحشتناکی است.


فصل هفتم

فصل هفتم و آخر کتاب با ژاک دریدا سروکار دارد و مسئله “طبیعی و نرمال بودن”

ما تعجب می‌کنیم وقتی رفتار غیرطبیعی می‌بینیم. مثلا اگر یک نفر وسط خیابان کاملا لخت شود می‌ایستیم و با خنده و تعجب او را نگاه می‌کنیم. اما چه چیزی طبیعی و غیرطبیعی را تعیین می‌کند؟

اگر تصور کنیم یک نفر از سیاره دیگر به زمین بیاید و رفتارهای روزمره ما را ببیند به نظر شما تعجب نخواهد کرد؟

به نظر من حتما از تعجب می‌ایستد و ما را تماشا‌ می‌کند.

بنابراین طبیعی و غیرطبیعی بودن در اجتماع تعیین می‌شود و حتی در طول تاریخ معیارهایش تغییر می‌کند.

در اندیشه ژاک دریدا طبیعی بودن، یک مشکل است، نه غیرطبیعی بودن. واقعا چرا‌ ما طبیعی رفتار می‌کنیم؟

این‌گونه روی برند یکی زندگی فلسفی را برای ما ترسیم می‌کند. در این زندگی ما بر مبنای اندیشه نو پیش می‌رویم و تجربه و رفتار بسیار متفاوتی نسبت به دیگران خواهیم داشت.

ما‌ پرچمدار زیست نو خواهیم شد


این کتاب برای چه کسانی مفید است؟

“عشق معرفت” فراتر از کتابی است که بخوانیم و کنار بگذاریم. زیرا با نحوه تفکر و رفتار ما سروکار دارد.

اما تنها برای کسانی مفید است که به این نکته مهم در زندگی پی پرده‌اند:

ممکن است بدبختی انسان دست خودش نباشد اما خوشبختی‌اش کاملا به خودش وابسته است.

یعنی هیچ‌کس نمی‌تواند ما را خوشبخت کند جز خودمان. تنها ما هستیم که می‌توانیم خوشبختی‌مان را تجربه کنیم. اما تجربه‌ خوشبختی با دانش، تفکر و کوشش به دست می‌آید وگرنه نسبت به آن بیگانه می‌مانیم. زیباترین خانه‌ و ماشین، و بهترین تفریح‌ لذتی به ما نمی‌دهد اگر توان تجربه کردن این لذت را به دست نیاورده‌ باشیم.

مطالب این کتاب به ما کمک می‌کند خوشبختی‌مان را خودمان برعهده بگیریم و توان آن را کسب کنیم.


صدا پیشه

سروش شعبانی، دکترای ادبیات فارسی و مدرس آزاد فلسفه قاره‌ای.


بعد از خرید

ارتباط با پشتیبانی ما در تلگرام: @Radio_Log_Admin

پس از خرید کد سفارشی که برای شما پیامک شده است رو به پشتیبانی ما در تلگرام جهت تکمیل فرایند ثبت نام پیام ارسال فرمایید.

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “عشق به معرفت: حیات فلسفه از سقراط تا دریدا با سروش شعبانی”