1. خانه
  2. »
  3. پادکست
  4. »
  5. اصل آنتروپیک- قسمت دوم

Episode 15

اصل آنتروپیک

قسمت دوم

توضیحات اپیزود

اپیزود شماره 15

با فهم اصل آنتروپیک شاید درک این نکته که جهانی که ما خود را در آن یافته ایم، نیازی به یک طراح و خالق نداشته باشد کمی روشنتر به نظر بیاید.

تمام تلاش اصل آنتروپیک در این است که در مقابل کسانی که این تنظیم دقیق را برهانی قاطع برای یک آفریدگار معرفی می کنند،این نکته را گوشزد کند که می شود تعصب نداشت و دلیل دیگری که غیر ماورایی و این دنیایی است ، برای توضیح اینکه چرا در جهانی زندگی می کنیم که ثابت های فیزیکی آن که سنگِ بنای تولید حیات و مهمتر از آن ، آگاهی هستند، ارائه داد.

در این پادکست به این موضوع میپردازیم، با رادیولوگ همراه باشید.

الان بشنوید

متن کامل اپیزود

حال نوبت به اصل قوی انسان شناسی یا همان The Weak Anthropic Principle می رسد.  این اصل (SAP) مفهومی در کیهان شناسی و فلسفه است که رویکرد فلسفی و متافیزیکیِ بیشتری به ماهیت جهان و حضور ناظران آگاه در آن دارد. بر خلاف اصل انسان شناسی ضعیف (WAP)، که در درجه اول به تنظیم دقیق ظاهری ثابت‌های فیزیکی جهان می‌پردازد،  SAP ادعاهای گسترده‌تری درباره هدف جهان و رابطه آن با حیات هوشمند دارد. در اینجا توضیح مفصلی از اصل قوی انسان شناسی ارایه می دهیم:
-1جهان ناظر محور: اصل آنتروپیک قوی معتقد است که جهان اساساً به گونه ای ساخته شده است که نه تنها امکان وجود حیات هوشمند را فراهم می کند، بلکه وجود جهان به حضور ناظران آگاه وابسته است. به عبارت دیگر، این طور نیست که جهان صرفاً با زندگی سازگار باشد،بلکه اصولا ساختار آن به گونه ای است که باید تضمین کند که زندگی و آگاهی حتما ظاهر می شوند.به عبارت دقیق تر اگر ما اینجا هستیم و درباره جهانی که در آن زندگی می کنیم حرف می زنیم چیزعجیبی نیست، چرا که اگر جهان شامل موجودی هوشمند عین ما نبود، چگونه وجود و حضورش قابل درک بود؟ اینکه جهان وجود دارد و درک می شود به دلیلِ ریشه ای و اساسیِ این اصل است که جهان در ذاتِ خود، برای وجود و درک شدن نیازمند به داشتن شرایطی است که از دلِ آن، ناظری هوشمند که قادر و قائل به وجود و تشخیص حضور آن است،بیرون بیاید، یعنی همینی که می بینیم…! در صورتی که جهان فاقد وجود ذاتیِ چنین خصلتی باشد، آن گاه اصلا وجود آن قابل درک نیست، گویی که انگار وجود نداشته است…! به عبارت بهتر این توضیح معادل با مساله یا مفهوم “غایت شناختی“ یا  ( Teleological Implication )  است که دلالت بر وجود اهدف یا هدفی در وجودِ جهان دارد. این نشان می دهد که جهان به گونه ای تکامل یافته یا طراحی شده است که منجر به ظهور موجودات آگاهی می شود که می توانند آن را مشاهده و درک کنند.
2-جهان های چندگانه یا چندجهانی: برخی از تفاسیر اصل آنتروپیک قوی، مفهوم چندجهانی را القا می کنند،چیزی شبیه به همان بحثی که در فرمول بندی اصل انتروپیک ضعیف دیدیم. بر اساس این دیدگاه، جهان‌های زیادی با ویژگی‌های متفاوت وجود دارد و حیات هوشمند تنها در آن هایی وجود خواهد داشت که شرایط مناسبی برای زندگی ارائه دهد.  SAP پیشنهاد می کند که وجود یک چندجهانی برای توضیح اینکه “چرا به نظر می رسد جهان ما برای زندگی هوشمند به خوبی تنظیم شده است”، ضروری است، چیزی که به پشتوانه نظری مکانیک کوانتومی به شدت پشتیبانی شده و ما در چند سطر قبل با دقت و جزئیات نسبتا خوبی درباره آن صحبت کردیم. اینکه طبق “تابع موج کیهانی شرودینگر” همه چیز می تواند همزمان در همه جا وجود داشته باشد، خود بیانِ دیگری از فرضیه جهان های بی شمار است که در نهایت طبق توضیحات قبلی، اصول قوی و ضعیف آنتروپیک را توجیه می کند.

3-مفاهیم متافیزیکی: اصل آنتروپیک قوی به سؤالات متافیزیکی در مورد ماهیت واقعیت و نقش ناظران آگاه در شکل دادن به جهان می پردازد. این پرسش‌ها را مطرح می‌کند که” آیا جهان به نوعی از وجودِ خود از طریق موجوداتِ آگاه ،آگاه است یا خیر”.به نظر می رسد که پاسخ به این سوال مثبت است. اگر ما آگاه به وجودمان نبودیم الان نمی توانستیم در حال خواندن این مقاله یا گوش دادن به آن باشیم. ما در واقع در جهانی زندگی می کنیم که طبق خواصِ “خود بازیابندگی” خود را از خود، با امکانِ بُروزِ  موجوداتی شبیه به ما محقق می کند. در جهان های بیشمار دیگری که شرایط و نسبت های خاص فیزیکی به گونه ای نیست که چنین رخدادها و پیامدهایی حاصل شوند، به نظر بی خبری و نا آگاهی عنصر اساسی و پایدار آنها باقی خواهد ماند. اگر ما اینجاییم تا به آسمانها خیره شویم و این همه کشفیات عجیب و هیجان انگیز را انجام دهیم به سبب ویژگی ذاتی، اما تصادفی این کیهان در بازتولیدِ خواصی در دل خود است که نه تنها منجر به تولدِ ما شده است، بلکه چنان ویژگی های دقیقی داشته که موجب پرورش عنصر آگاهی در موجوداتی نظیر ما شده است. البته این ویژگیهای خیلی دقیق که واقعا هم دقیق هستند می تواند طبق قوانین احتمال و آمار بطور کاملا تصادفی و رندم شکل یافته باشند. اگر شما تا ابد زنده بودید و وقت داشتید تا همه چیزهای ممکن در کیهان -و منظورمان از کیهان ، مجموعه همه کیهان های ممکن با قوانین متناظر ممکن است-آنگاه می دید که قوانین تصادفی آمار و احتمالات می توانند هر چیزی را پدید آورند، بدون کوچکترین قصد و نیت و اراده قبلی، و بدون اینکه کوچکترین هوشمندی هدایت شده ای در پس آن خوابیده باشد…! و این به معنایی یک تعریف دقیق از اصل آنتروپیک است.اصل انتروپیک قوی و یا همان  SAP موضوع بحث و مناقشه در زمینه های کیهان شناسی و فلسفه است. بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان به این ایده که جهان هدف خاصی دارد یا به هر نحوی آگاه است، تردید دارند.

آنها استدلال می کنند که تنظیم دقیق ظاهری جهان را می توان با ابزارهای دیگری مانند اصل انسان شناسی یا قوانین فیزیک توضیح داد.
این اصل پیامدهای فلسفی عمیقی برای سؤالاتی در مورد ماهیت هستی، معنای زندگی و رابطه بین موجودات آگاه و جهان دارد. فرد را وادار می کند تا با سؤالاتی در مورد هدف، طراحی و نقش ناظران در کیهان دست و پنجه نرم کند.توجه به این نکته مهم است که اصل آنتروپیک قوی مفهومی بحث برانگیزتر و گمانه‌زننده‌تر در مقایسه با اصل آنتروپیک ضعیف است. در حالی که دیدگاهی منحصر به فرد در رابطه بین جهان و زندگی آگاهانه ارائه می دهد، اما به طور کلی پذیرفته نشده است و موضوع بحث مداوم در حوزه کیهان شناسی و فلسفه باقی می ماند.
💎 اجازه بدهید تا بحث را با اشاره به فرمول بندی سوم به پیش ببریم، یعنی اصل انسان مداری مشارکتی:
اصلِ انسان مداریِ مشارکتی (PAP) مفهومی در کیهان شناسی و فلسفه است که موضعی رادیکال در مورد نقش ناظران آگاه در کیهان اتخاذ می کند PAP. پیشنهاد شده توسط فیزیکدان ،جان ویلر، پیشنهاد می کند که ناظران آگاه نقش اساسی و مشارکتی در شکل دادن به ماهیت خود جهان دارند…!

-1مشاهده و واقعیت: در قلب PAP این ایده وجود دارد که عمل مشاهده توسط موجودات آگاه صرفاً یک عمل منفعلانه برای درک جهان نیست، بلکه یک فرآیند فعال است که به تعریفِ ماهیتِ واقعیت کمک می کند. به عبارت دیگر، جهان موجودی ثابت و از پیش موجود نیست و به نوعی توسط خودِ عملِ مشاهده ایجاد شده و یا شکل می گیرد. دیدگاه یا فرمول بندیِ نقش مشارکتیِ ناظران پیشنهاد می کند که ناظرانِ آگاه در ایجاد و وجودِ مداومِ جهان مشارکت داشته باشند. با انجام مشاهدات و اندازه‌گیری‌ها، تابع موج که مفهومی اساسی از مکانیک کوانتومی است، را فرو می‌ریزند و رویدادهای واقعی را به وجود می‌آورند. در این دیدگاه، جهان فرآیندی پویا است که در پاسخ به اعمال ناظران آشکار می شود.
:”It From Bit”-2 جان ویلر، معروف است که عبارت “It from Bit” را ابداع کرد تا این ایده را بیان کند که ماده اساسی جهان ماده یا انرژی نیست بلکه اطلاعات است. در این دیدگاه، جهان بیشتر شبیه یک کامپیوتر کیهانی است و اطلاعات، عنصری اساسی است. ویلر پیشنهاد کرد که وجود جهان با مشاهده و کسب اطلاعات توسط موجودات آگاه گره خورده است. مفهومی که بعدتر توسط استیون هاوکینگ در اطراف سیاهچاله های کلان جرم به دقت مورد بررسی قرار گرفت و معلوم شد حتی در سیاهچاله ها که سهمگین ترین عنصر کیهان ما محسوب می شوند نیز این اطلاعات هستند که نقش اساسی را برعهده داشته و هرگز در کیهانی که ما می شناسیم از بین نمی روند، موضوعی که به تابش هاوکینگ معروف است و شاید ما بطور جداگانه در برنامه ای دیگر به این موضوع بسیار حیرت انگیز و عجیب بپردازیم.
3-آگاهی و واقعیت:  اصل آنتروپیک مشارکتی سوالات عمیقی را در مورد رابطه بین آگاهی و واقعیت فیزیکی مطرح می کند.این سوالات در واقع دلالت بر این دارند که حضور ناظران آگاه نه تنها پیامد جهان هستی بلکه جزء لاینفک وجود آن است. جهان ممکن است وجود داشته باشد زیرا موجوداتی وجود دارند که قادر به مشاهده آن هستند و اگر خاطرتان باشد این موضوع در هردو فرمول بندی دیگر اصل انتروپیک، مخصوصا اصل قوی مورد صحبت قرار گرفته شد.اگرچه که آگاهی و واقعیت مفاهیمی بسیار عمیق و پیچیده هستند که شاید ما به این زودی به ماهیت اصلی آنها پی نبریم اما دست کم در حال حاضر، من، به عنوان نویسنده این مقاله به یک چیز شک ندارم و آن هم رابطه مستقیم و بی واسطه این دو مفهوم با یکدیگر است. بدون آگاهی واقعیت لمس نمی شود یعنی وجود نخواهد داشت و وقوع واقعیت و رخدادهاست که موجب پیدایش آگاهی شده است و به نظرم این دو مفهوم “دو روی یک سکه اند”.در این جا اما، نیاز هست که بگویم که اصل انسان شناسی مشارکتی، بسیار بحث برانگیز است و به طور گسترده در جامعه علمی پذیرفته نشده است. بسیاری از فیزیکدانان و فیلسوفان ادعاهای آن را در مورد نقش آگاهی در شکل دادن به جهان به شدت حدس و گمان می دانند و شواهد تجربی آن را تأیید نمی کنند. با این وجود، این موضوع همچنان موضوع تحقیق و بحثی فلسفی است و برخی از طرفداران استدلال می‌کنند که دیدگاه جدیدی درباره ماهیت واقعیت ارائه می‌دهد.
💫با آنچه که از نظرتان گذشت شاید درک این نکته که جهانی که ما خود را در آن یافته ایم، نیازی به یک طراح و خالق نداشته باشد کمی روشنتر به نظر بیاید. تمام تلاش اصل آنتروپیک در این است که در مقابل کسانی که این تنظیم دقیق را برهانی قاطع برای یک آفریدگار معرفی می کنند،این نکته را گوشزد کند که می شود تعصب نداشت و دلیل دیگری که غیر ماورایی و این دنیایی است ، برای توضیح اینکه چرا در جهانی زندگی می کنیم که ثابت های فیزیکی آن که سنگِ بنای تولید حیات و مهمتر از آن ، آگاهی هستند، ارائه داد.

اگرچه که این اصل به شکل منسجم و جالبی این موضوع را از دریچه های مختلف واگویه می کند، اما هنوز هم باید هوشیار بود و به سادگیِ توضیحاتی که در این جا بدان اشاره کردیم، “جهان ِخودساخته از هیچ” را بدون سپردن به بوته های آزمایش بیشتر و پرشمار، نپذیریم. اگر همچنان قرار باشد که انتزاع را به عنوان عامل و دلیل اصلی فهم و درک خود از کیهان بپنداریم-با اینکه مکانیک کوانتومی خلاف این را به ما ثابت کرده است- باید با تردید بیشتری بر صحت یا عدم صحت اینچنین مباحثی تمرکز کرد.در مباحث بعدی سعی داریم تا با پلی که از میان این مفاهیم به نادانسته های بیشتری دربابِ انسان و عجایب به ظاهر غیرقابل باور آن باز خواهیم کرد،تلاش محکمتر و خردمندانه تری برای حرکت به سمت یافتن پاسخی قطعی تر و قابل اعتمادتر پیدا کنیم. اینکه اصل آنتروپیک در مواجهه با دیگر جنبه های حقیقت کیهان چه خواهد کرد، پاسخی است که احتمالا در سالهای پیشِ رو ،بهتر پرداخته و صیقلی خواهد یافت..!

الان ببینید

اطلاعات اپیزود

  • عنوان اصل آنتروپیک- قسمت دوم
  • اپیزود شماره 15
  • گوینده جناب آقای فرید حامد
  • نویسنده جناب آقای مهدی بصیرت نیا
  • خرداد 9, 1404 خرداد 9, 1404
  • مدت زمان 19:31

منابع اپیزود

اپیزود در اپ‌های پادگیر

اپیزود 15 را به اشتراک بگزارید

دیدگاهتان را بنویسید