
توضیحات اپیزود
اپیزود شماره 14
اصل “انسان شناسی” یا “انسان مداری” یا همان
“The Anthropic Principle”
مفهومی در کیهان شناسی و فلسفه است که به تنظیمِ دقیقِ ظاهریِ جهان یا موضوعِ معروفِ Fine-tuning برای وجود حیات هوشمند، به ویژه زندگی انسان می پردازد.
در این پادکست به این موضوع میپردازیم، با رادیولوگ همراه باشید.
الان بشنوید
متن کامل اپیزود
اصل “انسان شناسی” یا “انسان مداری” یا همان “The Anthropic Principle” ، مفهومی در کیهان شناسی و فلسفه است که به تنظیمِ دقیقِ ظاهریِ جهان یا موضوعِ معروفِ Fine-tuning برای وجود حیات هوشمند، به ویژه زندگی انسان می پردازد. این اصل درواقع نشان میدهد که ثابتهای فیزیکی و شرایط بنیادی جهان بهگونهای تنظیم شدهاند که امکان وجود حیات، به ویژه حیات هوشمند را فراهم میکند و ویژگی های مشاهده شده جهان لزوماً شواهدی از طرحی بزرگ ،یا “قصدی از قبل برنامه ریزی شده” برای وجود ناظرانی هوشمند ، چون ما انسانها نیست، بلکه نتیجهِ شرایطِ موردِ نیاز برای وجودِ ناظرانی اینچنینی است.چندین فرمول بندی مختلف از اصل آنتروپیک وجود دارد، از جمله:
1-اصل ضعیف انسان شناسی WAP: WAP بیان می کند که جهان مشاهده شده باید با وجود ناظران سازگار باشد، زیرا تنها راهی که می توانیم در مورد جهان مشاهدات را انجام دهیم، از درونِ جهانی است که از حیات پشتیبانی می کند. به عبارت دیگر، به نظر میرسد که ویژگیهای جهان برای حیات تنظیم شدهاند، زیرا ما، بهعنوان ناظر، تنها در چنین جهانی میتوانیم وجود داشته باشیم.
2-اصل قوی انسان شناسی SAP: SAP رویکردی فلسفی و متافیزیکی بیشتری دارد. این اصل فرض می کند که جهان باید دارای ویژگی هایی باشد که امکان ظهور حیات هوشمند را فراهم کند. در این دیدگاه، جهان نه تنها با حیات سازگار است، بلکه باید به گونه ای ساختار یافته باشد که ظهور حیات و ناظران آگاه را تضمین کند.
3-اصل انسانی مشارکتی PAP: PAP که توسط فیزیکدان “جان ویلر” پیشنهاد شده است، نشان می دهد که حضور ناظران آگاه تأثیر مستقیمی بر ماهیت جهان دارد. این بدان معناست که جهان بدون حضور موجودات آگاه برای مشاهده و مشارکت در آن وجود نخواهد داشت.
“اصل آنتروپیک” اغلب در زمینه فرضیه چندجهانی مورد بحث قرار می گیرد، که نشان می دهد ممکن است تعداد زیادی جهان با ثابت ها و شرایط فیزیکی متفاوت وجود داشته باشد. در این چارچوب، از اصل آنتروپیک برای توضیح اینکه چرا خودمان را در جهانی می یابیم که شرایطِ آن برای زندگی مناسب است، استفاده می شود، صرفاً به این دلیل که نمی توانستیم در جهانی وجود داشته باشیم که از زندگی پشتیبانی نمی کند.
توجه به این نکته مهم است که اصل انسان شناسی موضوع بحث و گفتگو بین فیزیکدانان، کیهان شناسان و فیلسوفان است. در حالی که توضیحی ممکن برای تنظیم دقیق ظاهری جهان ارائه می دهد، همچنان موضوع تحقیقات و تحقیقات فلسفی در حال انجام است.
بگذارید حالا به سراغ بررسی جزئی ترِ هر یک از فرمول بندی های مختلف این اصل بسیار مهیج و جالب برویم تا کمی بیشتر با این مفهوم علمی- فلسفی آشنا شویم:
💎 ابتدا به اصل ضعیف انسان شناسی یا همان Weak Anthropic Principle (WAP) خواهیم پرداخت: در این بررسیِ کوتاه ،سعی در تعریف مهمترین اصطلاحات و نکاتِ مربوط به این فرمول بندی داشته و ارتباط میان این تعاریف و مفاهیمی که منجر به درک بهتری از این اصل و بر مبنای این نقطه نظر خاص از این ایده می شود را با هم بررسی می کنیم:
1-وابستگی مشاهده گر ((Observer Dependency :با این ایده شروع میشود که مشاهداتی که ما در مورد جهان انجام میدهیم ذاتاً تحت تأثیر این واقعیت است که ما به عنوان ناظران آگاه در جهان وجود داریم. به عبارت دیگر، هر مشاهده ای که ما در مورد جهان انجام می دهیم از نقطه نظرِ منحصر به فردِ ما به عنوان موجودی ذی شعور انجام می شود.یعنی جهان به گونه ای درک می شود که ناظر آن را درک می کند و با تغییر ناظر و از آن مهمتر مکانیزمی که توسط ناظر برای درک جهان به کار می برد، چهره جهان تغییر خواهد کرد. این به طور ضمنی تایییدی بر وجود همان اصطلاح” پیازِ پیچیده و تودرتویِ حقیقت” است که ما بارها و بارها در گفتگوهای قبلی از آن نام برده ایم. از طرف دیگر ، مکانیک کوانتومی نیز به ما نشان داده است که جهان هرگز یک پیشینه واحد یا آینده ای ثابت نداشته و نخواهد داشت و از این منظر این دو مفهوم، همدیگر را تایید می کنند. واقعیت مطلق نیست و اتفاقات آنجوری دیده می شوند و به عبارتی دیگر، رخ می دهند، که ناظر، بر اساس ابزاری که “برایِ درکِ جهان به آن مسلح است”، ازآن استفاده می کند…! و این یعنی یک گیتی پر از رمز و راز ، جهانی با هزاران چهره….!
2-تنظیم دقیق ( Fine-tuning ): مشاهدات کلیدی که باعث ایجاد اصل انسان شناسیِ ضعیف می شود، “تنظیم دقیقِ” ظاهری ثابت ها و شرایط فیزیکی جهان است. بسیاری از ثابتهای اساسی در فیزیک، مانند قدرت نیروهای گرانشی، ثابتهای الکترومغناطیسی و غیره، بهطور باورنکردنی دقیق هستند.
انحرافهای کوچک در این ثابتها میتواند منجر به جهانی بهشدت متفاوت از جهان ما شود، شاید جهانی که در آن حیات، بهویژه حیات هوشمند، نمیتواند وجود داشته باشد.البته می شود به این موضوع از نگاه دیگری نیز نگریست و این نگاهِ دیگر باز هم مربوط به موضوع علم “مکانیک کوانتومی” است و فرضیه به شدت قدرتمند “جهان های بسیار” یا همان “The Many Universe Theory”.البته نا گفته نماند که “تفسیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی” نیز در این باره دستی قوی بر آتش دارد و همه این موضوعات به نوعی روی هم به گونه ای توضیح می دهند که نهایتا بفهمیم که این تنظیمِ دقیق احتمالا “تنها تنظیمِ دقیق” ، یا در بهترین حالت یکی از معدود ترین احتمالات وجود کیهانی با تنظیمات دقیق است که از دلِ اگر نگوییم بی نهایت جهان ممکن، دست کم تعداد بسیار بسیار زیادی از جهان های ممکن بیرون آمده است که به نوعی در ترکیب با دانش ریاضیات و آمار ، تعریفی گسترده از کمیتی به نام شانس یا احتمال را به دست می دهد و نه خودِ مفهومِ “تنظیمِ دقیق” را …! به زبان خلاصه و ساده تر اگر بپذیریم که بی نهایت کیهان با بی نهایت قوانینِ فیزیکیِ خاص وجود داشته باشد( که مکانیک کوانتومی بطور دست کم تئوریک این موضوع را به اثبات رسانده است)، آنگاه پیدایشِ تنها یک جهان که در آن حیات تحت اثر قوانین بسیار منظم و دقیق و ظاهرا حساب شده ، پا به عرصه وجود گذاشته است ، دیگر نه که یک تنظیمِ دقیق و ارادی ، که بلکه نوعی شانس و تصادف محسوب می شود …! این جملهِ عمیق و دقیق را به خاطر داشته باشید که اگر ما بی نهایت زمان داشته باشیم ، آنگاه “هر آنچه که تصور کنید و نکنید “حتما روزی بوقوع خواهد پیوست، حتی جهانی اینچنین به ظاهر دقیق، درست مانند اینی که ما در حال تجربه کردنش هستیم…!
3-سوگیری انتخاب ( Selection Bias ): اصل ضعیفِ انسان شناسی نشان میدهد که به نظر میرسد ویژگیهای جهان،خود بهخوبی برای ایجادِ زندگی تنظیم شدهاند، زیرا ما، بهعنوان ناظر، تنها میتوانیم در جهانی وجود داشته باشیم که خودِ وجود، ما را مُجاز میکند. به عبارت دیگر، جهان برای زندگی به طور کلی نیازی به تنظیم دقیق ندارد. باید برای نوعی از زندگی که قادر به انجام این مشاهدات است تنظیم شود. یعنی باید مدام به خاطر بیاوریم که اگر خود را در جهانی اینچنین دقیق می بینیم و می یابیم ، دقیقا به این خاطر است که وجود تصادفی این قوانین به ما امکان سربرآوردن از چنین جهانی را داده اند. اگر ما تخم مرغ هایی باشیم که در زیر پرو بالِ گرم و نرم یک” مرغِ کُرچ “نخوابیده باشیم، هرگز پا بر روی زمین نخواهیم گذاشت و تنها زمانی به عنوان یک جوجه با “مادرِ به شدت محافظ”، اما عصبانی و بداخلاقِ خود آشنا خواهیم شد که در یک مرغدانی، در گوشه ای از یک مزرعه بزرگ و در زیر بال و پر ِگرمِ مادرِ مرغمان قرار گرفته باشیم…! تخم مرغ هایی که در جاهای دیگر مزرعه قرار داشته باشند، هرگز مادر خود را نخواهند دید…! خلاصه کلام اینکه : چون خود را در این جهان یافته ایم، به این معنا نیست که همه چیز از قبل برایمان مقدر شده و تنظیمگری دقیق، آن را برای ما به شیوه ای اَبَرهوشمندانه فراهم آورده است، بلکه همانطوری که چند دقیقه قبل توضیح دادیم ، اگر حوادث در تعداد بسیار زیادیِ یعنی واقعا خیلی زیاد، شاید آنطور که خیلی از ماها دقیقا نفهمیم چقدر زیاد ، اما حادث شوند،آنگاه نتیجهِ دست کم یکی از این رخدادها، به گونه ای خواهد بود که انگار نظمی دقیق این رخداد و نتیجه حاصل از آن را تنظیم و به سمتِ بودن هدایت کرده است، در حالی که واقعیت چیز دیگری است که “شانس یا تصادف” نام دارد…! این به نوعی مفهوم اصلاح بسیار مهم No Design Implication است، یعنی لزوماً به یک طراح یا خالق دلالت نمی کند و هیچ قصدی در پشت تنظیم دقیق وجود ندارد. درعوض، راهی برای درک اینکه چرا پارامترهای جهان به نظر دقیق تنظیم شده اند، ارائه می دهد. این نیست که جهان برای ما طراحی شده است، بلکه وجود ما منوط به ویژگی های جهان است.در واقع کیهانشناسان از اصل انسانشناسی ضعیف برای کاوش و درک چگونگی و شرایط اساسی جهان استفاده میکنند و این راهی برای توضیح این موضوع است که چرا جهان بهخوبی تنظیم شده است، بدون اینکه نیازی به یک طراح باشد.
توجه به این نکته مهم است که اصل ضعیف انسان شناسی به منشأ جهان یا ماهیت قوانین اساسی آن نمی پردازد. بر تنظیم دقیق ظاهری آن قوانین و اینکه چرا از منظر ناظرانِ آگاه اینگونه هستند، تمرکز دارد. این اصل، بخشی از بحث های جاری در کیهان شناسی، فلسفه، و جستجو برای درک عمیق تر از ماهیت جهان است.
الان ببینید
اطلاعات اپیزود
-
عنوان اصل آنتروپیک- قسمت اول
-
اپیزود شماره 14
-
گوینده جناب آقای فرید حامد
-
نویسنده جناب آقای مهدی بصیرت نیا
-
خرداد 9, 1404 خرداد 9, 1404
-
مدت زمان 18:59